زن جوان: شوهر پولدارم همه ثروتش را به پای مواد ریخت
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۸۵۸۹۳
به گزارش خراسان، زن ۳۷ ساله با بیان این که همسرم برای مخارج اعتیادش، دخترانم را مجبور به گدایی میکند، در حالی که به شدت اشک میریخت درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: من و خانوادهام اهل کشور افغانستان هستیم، ولی من در مشهد بزرگ شدم و تا مقطع دیپلم تحصیل کردم.
پدرم کفاش بود و دیگر اعضای خانواده نیز در کنار مادرم مشغول خیاطی در منزل بودیم و تنها یکی از برادرانم به پدرم در امور کفاشی کمک میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بالاخره هنگامی که تحصیلاتم در مقطع دیپلم به پایان رسید، یکی از اقوام دورمان که در افغانستان اقامت داشت مرا برای پسرش خواستگاری کرد، اما من هیچ گاه او و پسرش (ابوطالب) را ندیده بودم، ولی پدرم میگفت پدر ابوطالب مردی با نفوذ است که با بسیاری از مسئولان رده بالای افغانستان و تا حد ریاست جمهوری ارتباط دارد.
«ابوطالب» بعد از دیپلم به کشور آلمان رفته بود تا در آن جا به تحصیلات دانشگاهی ادامه بدهد، ولی برای کسب درآمد در آن کشور، رستورانهای زنجیرهای راه اندازی کرده بود و اوضاع مالی بسیار خوبی داشت.
من هم که این شرایط و وضعیت را از زبان اطرافیانم میشنیدم خیلی برای ازدواج با ابوطالب مشتاق شدم و بدین ترتیب با برقراری تماس تصویری با آلمان من و ابوطالب با هم صحبت کردیم و به همین طریق با خطبه عقد اینترنتی، به او «بله» گفتم.
قرار بود «ابوطالب» امور اداری اقامت من در آلمان را هم انجام دهد و بعد از ۵ سال که برایم اقامت رسمی گرفت من هم برای زندگی مشترک به آلمان بروم، اما هنوز یک سال بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که به طور ناگهانی «ابوطالب» آلمان را رها کرد وبه مشهد آمد.
او با پولی که پدرش به او داد یک رستوران در مشهد به راه انداخت و ما زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. در یکی دو سال اول زندگی خوبی داشتیم و من هم راضی بودم، اما آرام آرام دوستان ناباب اطراف شوهرم را گرفتند و او را به منجلاب موادمخدر کشاندند. حالا دیگر «ابوطالب» مانند سابق نبود و هیچ توجهی به من نداشت درحالی که من صاحب دو دختر خردسال شده بودم او شبها را به منزل نمیآمد و بیشتر اوقاتش را با دوستانش میگذراند.
کم کم رستوران هم مشتریانش را از دست میداد و شوهرم تا لنگ ظهر در خانه میخوابید، من هم که پسرم را باردار بودم، به ناچار باید استراحت میکردم تامشکلی برای جنینم پیش نیاید.
خلاصه کار به جایی رسید که شوهرم خودرو و خانه را برای تهیه موادمخدر صنعتی (شیشه و کریستال) فروخت و ما به مستاجری روی آوردیم. هرچه برای پدر «ابوطالب» وضعیت اسفبار او را بیان میکردم نه تنها توجهی نداشت بلکه مرا متهم به دروغ گویی و زیاده خواهی میکرد.
بالاخره آنها زمانی حقیقت موضوع را دریافتند که دیگر «ابوطالب» رستوران را هم فروخت و پول آن را برای تهیه موادمخدر هزینه کرد. پدر او تا این زمان بر این تصور بود که پسرش منزل را برای گسترش رستوران و راه اندازی رستورانهای زنجیرهای در مشهد فروخته است، اما پس از آن او را طرد کرد و دیگر به خانهاش راه نمیداد. در این اوضاع آشفته من مجبور شدم در خانه به خیاطی بپردازم تا هزینههای زندگیمان تامین شود، ولی ابوطالب از همین درآمد اندک من هم نمیگذشت و با کتک کاری و فحاشی همه درآمدم را میگرفت و صرف خرید موادمخدر میکرد.
التماسها و گریههای من برای ترک اعتیادش نیز هیچ فایدهای نداشت. او هر روز جنجال و آبروریزی میکرد تا من مبلغی را برای تهیه شیشه به او بدهم. خلاصه کار به جایی رسید که دو دختر ۱۲ و ۹ ساله ام را با خودش به بیرون از منزل میبرد و آنها را مجبور میکرد در سر چهارراهها از رانندگان پشت چراغ قرمز گدایی کنند.
هر روز با خروج فرزندانم از منزل من هم کنار اتاق مینشستم و فقط اشک میریختم تا آنها به خانه بازگردند! اما همسرم به این کار هم بسنده نمیکرد و به این دلیل که خودش نمیتوانست با آنها بیرون برود به ناچار دو دخترم را به افرادی اجاره میداد که از کودکان برای «گدایی» سوء استفاده میکردند.
حالا دیگر در خانه مینشست و فقط پول اجاره دخترانم را میگرفت و موادمخدر میخرید. در نهایت قصد داشت تا پسر ۷ ساله ام را هم به گدایی وادار کند و برای درآمد بیشتر او را نیز اجاره بدهد! به همین دلیل مقاومت کردم که او دوباره مرا زیر مشت و لگد گرفت و از خانه بیرون انداخت. حالا هم به کلانتری آمده ام تا کمکم کنید که از این وضعیت نجات یابم.
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۸۵۸۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان قتل مدیر عالیرتبه شهرداری تهران با خیانت همسرش
۱۲ بهمن ماه سال گذشته خبر فوت محمد امیرآبادی، مدیرکل دفتر پایش برنامه، کنترل پروژه و ارزیابی عملکرد شهرداری تهران توسط رسانهها و پایگاه خبری شهرداری تهران منتشر شد.
به گزارش مهر، امیرآبادی استادیار مهندسی حمل و نقل در دانشگاه علم و صنعت در آذرماه سال ۱۴۰۰ با حکم علیرضا زاکانی شهردار تهران به عنوان مدیرکل دفتر پایش برنامه، کنترل پروژه و ارزیابی عملکرد شهرداری تهران منصوب شده بود.
اعضای بدن محمد امیرآبادی نیز پس از مرگش به بیماران نیازمند اهدا شد.
اما حالا مشخص شده قتل مدیر شهرداری تهران به دست همسرش صورت گرفته است.
یکی از روزنامههای کثیر الانتشار در تشریح این پرونده نوشته است؛ ماجرا از این قرار است که ۱۲ بهمن زن جوانی با پلیس تماس گرفته و از مرگ شوهرش در خانه خبر داده است. همسر این مرد به پلیس گفت: من به خانه پدرم رفته بود و شب خانه خودمان نبودم قرار بود امروز صبح همسرم بدنبالم بیاید و بعد از خوردن صبحانه مرا به محل کارم برساند. اما وقتی خبری از او نشد، چندین بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد با تلفن خانه تماس گرفتم باز هم پاسخگو نبود. نگران شدم و به خانه آمدم، اما به محض ورود متوجه بوی گاز شدیدی شدم بعد هم در اتاق خواب جسد همسرم را دیدم. وقتی به دنبال علت بوی گاز بودم متوجه شدم شیلنگ اجاق گاز پاره شده است.
در حالی که زن جوان چنین ادعایی داشت، به دستور بازپرس محسن اختیاری، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای بررسی بیشتر ماجرا وارد عمل شدند. اما بررسی شیلنگ گاز نشان داد علت پارگی پوسیدگی نبوده است بلکه حدود یک ماه قبل تعویض شده بود و با یک برش عرضی و عمدی پاره شده است. بدین ترتیب فرضیه گاز گرفتگی و حادثه رنگ باخت و تحقیقات روی موضوع قتل متمرکز شد.
این بار کارآگاهان در تحقیق از همسر مرد جوان با سناریوی دیگری از جانب وی روبهرو شدند، زن جوان در ادعای جدیدی گفت: تصور میکنم همسرم دست به خودکشی زده باشد. او این اواخر دچار افسردگی شده بود و صحبت از خودکشی میکرد. احتمالاً خودش با بریدن شیلنگ اجاق گاز به زندگیاش پایان داده است.
در حالی که وی چنین ادعایی داشت، اما بررسیها نشان میداد مرد جوان کاملاً سالم و در حالت طبیعی بوده و هیچ مشکل روحی و مالی نداشته است. اما در ادامه مشخص شد وی با همسرش اختلافات خانوادگی زیادی داشته است. اختلافی که میتوانست انگیزهای برای قتل باشد.
بدین ترتیب زن جوان به صورت نامحسوس زیر نظر گرفته شد و بررسیها نشان میداد وی با یکی از همکاران شوهرش به نام کیوان در تماس بوده است. شب قبل از حادثه نیز، با این مرد تماس گرفته و با هماهنگی او، خانه را ترک کرده است.
نام کیوان نیز به عنوان دومین مظنون پرونده در لیست مأموران نوشته شد و تحقیقات نشان میداد که کیوان با مقتول بر سر مسائل کاری اختلاف شدیدی داشته است. کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات؛ به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف خانه مقتول پرداختند.
دوربینها نشان میداد که ساعت یک بامداد کیوان با کلید وارد ساختمان محل زندگی مقتول شده و حدود ساعت ۵ صبح از ساختمان خارج شده است. این ورود و خروج در شبی رخ داده بود که به نظر میرسید آرش بر اثر گاز گرفتگی جانش را از دست داده بود.
به دستور بازپرس جنایی زن و مرد جوان بازداشت شدند. این بار زن جوان کیوان را عامل قتل شوهرش معرفی کرد و گفت: کیوان در ظاهر با شوهرم دوست صمیمی بود، اما در باطن بشدت به او حسودی میکرد.
چند روز قبل از جنایت، به صورت اتفاقی زمانی که قصد داشتم به محل کارم بروم، کیوان را کنار خیابان دیدم او مرا به محل کارم رساند. نمیدانم چطور او کلید خانه را از کیفم برداشته بود که من متوجه نشدم. شب حادثه هم که به خانه مادرم رفتم، او از فرصت استفاده کرده بود و همسرم را به قتل رسانده بود.
باتوجه به مدارکی که در تحقیقات به دست آمده بود، از کیوان به عنوان عامل جنایت تحقیق شد. مرد جوان ابتدا منکر قتل شد، اما در ادامه گفت: با مقتول اختلاف داشتم، همه او را دوست داشتند. با اینکه من و او همکار بودیم، اما حقوق او بیشتر از من بود و همکارانم جور دیگری با او برخورد میکردند. همه اینها باعث شده بود به او حسودی کنم و دلم میخواست از او انتقام بگیرم. در رفت و آمدهایی که به خانهاش داشتم، رابطهام با همسرش صمیمیتر شد و متوجه شدم که او نیز دلخوشی از شوهرش ندارد. حسادت من و اختلاف همسرش باعث شد که رابطه مان بیشتر شود. درنهایت تصمیم به قتل او گرفتیم.
در ادامه تحقیقات مرد جوان به قتل همکارش به خاطر حسادت اعتراف کرد. او در رابطه با جنایت گفت: کلید خانه را از همسرش گرفتم و شب قبل او به بهانه دیدن مادرش، خانه را ترک کرد. نیمه شب، در حالی که مقتول خواب بود وارد خانه شدم و به او داروی بیهوشی با مقدار زیاد تزریق کردم. مدتی در خانه ماندم و وقتی مطمئن شدم که فوت کرده است، شیلنگ اجاق گاز را بریدم تا به نظر گازگرفتگی بیاید و از خانه خارج شدم. روز بعد هم زن جوان با پلیس و اورژانس تماس گرفت و مدعی گازگرفتگی و مرگ شوهرش شد.
در حالی مرد جوان به قتل اعتراف کرد که متخصصان پزشکی قانونی نیز علت مرگ را مسمومیت با دارو اعلام کردند. به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت متهمان به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شدهاند.